الهام نکوئی - غلامرضا زوزنی | شهرآرانیوز، المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک (IOAA) یکی از معتبرترین رقابتهای علمی میان دانشآموزان نخبه جهان است که اولینبار سال ۲۰۰۷ در تایلند برگزار شد. از آن سال به بعد این رقابت هرساله با هدف ارتقای دانش اخترفیزیک، پرورش تفکر پژوهشی و تقویت همکاریهای بینالمللی برگزار میشود. شرکتکنندگان در چندین بخش ــ از حل مسائل نظری و تحلیل دادههای رصدی گرفته تا آزمونهای تیمی و طراحی آزمایشهای شبیهسازی ــ توانایی علمی و مهارت عملی خود را محک میزنند. ترکیب دشواری پرسشها، گستره وسیع مباحث و ضرورت کار گروهی، المپیاد نجوم را به عرصهای ویژه بدل کرده که تنها تلاش و پشتکار همراه با علاقهی عمیق میتواند در آن منجر به پیروزی شود.
در هجدهمین دوره المپیاد جهانی نجوم که تابستان ۲۰۲۵ در شهر بمبئی هند برگزار شد، تیم ملی ایران در میان دهها کشور شرکتکننده درخششی بیسابقه داشت. تمامی اعضای تیم موفق به کسب مدال طلا شدند و ایران برای دومینسال پیاپی عنوان قهرمانی جهان را به دست آورد. در میان این ستارههای درخشان، ارشیا میرشمسی، نوجوان مشهدی، هم بود؛ او با تلاش و تمرکز مثالزدنی توانست در این رقابت جهانی مدال طلا کسب کند و برگ دیگری بر افتخارات علمی کشور بیفزاید. موفقیت او نهتنها نمادی از پشتکار فردی است، بلکه نشانی روشن از ظرفیت بالای جوانان ایرانی در عرصههای علمی جهان به شمار میرود.
برای گفتوگو با ارشیا میرشمسی، نوجوان ۱۷ ساله مشهدی، به خانه او رفتیم؛ جایی که او در آنجا برای رسیدن به مدال طلای المپیاد جهانی نجوم ۲۰۲۵ رشد و تلاش کرده است.
اتاق ارشیا ساده و بیپیرایه بود؛ دیوارهایی پر از لوحهای تقدیر و میزی که مدال طلای المپیاد جهانی بر آن میدرخشید. اما آنچه بیش از همه توجهم را جلب کرد، جملهای کوتاه و صمیمی روی تخته وایتبرد بود:
«به امید دیدار زود
ممنون از تمام حمایتها و کمکهای شما
به پدر و مادر
بابا امید، مامان الهام.»پدرش با لبخند گفت: «این جمله را پیش از رفتنش به تهران نوشت. هیچوقت دلمان نیامد پاکش کنیم.»
در همان لحظه دریافتم که پشت مدالی چنین ارزشمند، تنها ساعتهای طولانی مطالعه و تمرین نیست؛ بلکه خانوادهای استوار، عشقی بیقیدوشرط و حمایتی بیوقفه ایستاده است.
ارشیا میرشمسی در این گفتوگو نه فقط از ستارهها و معادلات، بلکه از مسیر پرچالشش میگوید؛ مسیری که علم و زندگی را به هم پیوند میزند.
آقای میرشمسی شما در المپیاد جهانی نجوم مقام آوردهای، اما اصلا رشته نجوم و اخترفیزیک در مدارس ایران چه جایگاهی دارد و چطور به آن پرداخته میشود؟
به طور کلی درس یا واحدی در مقاطع تحصیلی ما در رابطه با آموزش نجوم وجود ندارد، اما بعضاً به صورت پراکنده در برخی دروس مانند علوم پایه نهم یا شیمی و فیزیک دبیرستان مطالبی است که به نجوم ارتباط دارد، اما هیچ درس جدایی در مقطع تحصیلی دبیرستان نداریم.
در واقع اگر کسی بخواهد در این باره مطالعه کند باید از منابع دانشگاهی و منابعی که مربوط به گرایش فیزیک، کیهانشناسی و مباحث مربوط به آنها است استفاده کند.
پس قاعدتا علاقه شما به نجوم و آسمان باید از جای دیگری شکل گرفته باشد یا همان درس پایهی نهم تاثیر خودش را در این علاقه گذاشته است؟
علاقهی من به نجوم از مطالعههایی که دوران ابتدایی و کودکیام داشتهام آغاز میشود.
درواقع پایه دوم ابتدایی مجلهای علمی مطالعه میکردم که اگر اشتباه نکنم دو هفتهنامه بود و هر دو هفته اخبار نجوم را پوشش میداد. من همیشه این اخبار را دنبال میکردم و این آغاز علاقه من به نجوم و مسائل آن بود.
در ادامه هم این علاقه بیشتر و بیشتر شد و مطالعات من قطع نشدند و من تصمیم گرفتم در ادامه، حرفهایتر به این علاقه بپردازم.
غیراز مجلات نجوم دوران ابتداییتان، علاقه به نجوم را در چه خاطرهای پیدا میکنید؟
یکی از جالبترین خاطراتی که هنوز در ذهنم جایگاه ویژهای دارد و من را به نجوم علاقهمندتر کرده است، مربوط به شهرمان کاخک در جنوب خراسان رضوی است. از آنجایی که در مشهد آلودگی نوری زیاد است امکان مشاهده آسمان پر ستاره نیست، هرموقع به کاخک میرفتیم و از این آلودگی دور میشدیم، در حیاط خانه مادربزرگم با پدرم زیر آسمان پرستاره دراز میکشیدیم و چه کسی است که این تصاویر را بببیند و به نجوم علاقه پیدا نکند؟! این تجربه، علاقهام به نجوم را بیشتر میکرد.
وقتی وارد دوره متوسطه شدید، نجوم کجای زندگی و علاقهات بود؟
وقتی وارد دوره متوسطه اول شدم درس فیزیک به صورت جداگانه به دروس مدرسهام اضافه شد؛ که آنجا دریافتم به این درس علاقه زیادی دارم؛ مطالعات آکادمیکترم را هم برای المپیاد نجوم از پایهی نهم آغاز کردم.
همانطور که گفتید، این مباحث با تحصیلات مدرسه همخوانی زیادی نداشتند. با این اوصاف پیشبینی میکردید که علاقهتان را تا المپیاد پیش ببرید؟
اشارهی برخی دروس مدرسه به نجوم هیچوقت مفصل نبودند؛ دیدم به نجوم بیشتر علاقه شخصیام بوده است و مدرسه تاثیری در آن نداشت.
در ابتدا از المپیادها و مسیر آنها اطلاعی نداشتم، به واسطه پدرم که زیستشناس است و مدتی المپیاد زیست کار میکردند، زودتر از حالت نرمال با المپیاد آشنا شدم؛ معمولا دانشآموزان دیگر با المپیاد در پایه دهم و یازدهم که امکان شرکت دارند آشنا میشوند، اما من از متوسط اول با المپیاد آشنا شدم و میدانستم که برحسب علاقهام به فیزیک و نجوم، مسیری هست که بتوانم انتخابش کنم که همین هم باعث شد المپیاد پایه دهم را هم از دست ندهم.
المپیاد نجوم چگونه برگزار میشود و چه چالشهایی دارد؟
المپیاد نجوم در واقع سه بخش دارد که یک بخش آن تئوری است و حدودا پنجاه تا شصت درصد روند را در بر میگیرد.
دو بخش عملی دیگر هم به تحلیل داده و رصد اختصاص داده میشود.
اما آزمونهای کشوری تا مرحلهی دوم به دلیل زیاد بودن تعداد داوطلبها تماماً تئوری هستند؛ که پساز اتمام این مرحله فقط ۴۰ تا ۵۰ داوطلب باقی میمانند که به دورههای تابستانه خواهند رفت. در این دوره تابستانه که در تهران برگزار میشود، بخشهای عملی رصد و تحلیل هم به کار اضافه میشوند.
شکل مسائل در آزمونها چگونه است؟ این مسائل انتزاعی هستند یا براساس واقعیت پرسیده میشوند؟
اکثر سوالات در بخش تئوریک، مسئلهمحور و فیزیکی است و باید تحلیل و توصیف شوند.
سبک این سوالات بر اساس واقعیت نیست چون به دلیل پیچیدگی بسیار زیاد نمیتوان هیچچیز را دقیق بررسی کرد.
اما با کمک برخی مدلها سعی میشود مسائل مقداری سادهتر شوند تا بتوان با کمک روابط و مفاهیم فیزیکی آنها را تحلیل کرد.
یکی از تصورات عموم در رابطه با فرد فعال در رشته نجوم، استفادهاش از تلسکوپ و رصد آسمان است. آیا فردی که در المپیاد شرکت میکند هم با تلسکوپ سروکار دارد؟
در حقیقت تلسکوپ جزو ملزومات مسیر المپیاد نیست.
من به واسطه تلسکوپ مدرسه هاشمینژاد و تحصیلم درآن، برای اولینبار با آن کار کردم و در ادامه به دلیل علاقه و بحث عکاسی نجومی که علاقه من و پدرم بوده است، تلسکوپ تهیه کردیم.
رصدهای نجومی که به آنها اشاره میکنید چه کاربردهایی دارند؟
اگر به صورت جزئی و تفکیکی بخواهم بگویم:
بخش مکانیک سماوی برای مثال در بحث پرتاب موشک، پرتاب فضاپیما، پرتاب ماهواره (در واقع لانچ کردن ماهواره در مدار دور زمین) و ... فقط بخشی از کاربردهای مهمی هست که میشود به آنها اشاره کرد.
زیرشاخه فیزیک در این مباحث بیشتر کمک میکند؟
بله، به این بخش اصولاً شاخه مکانیک گفته میشود که از فیزیک در آن کمک زیادی میگیریم، اما شاخههای دیگر هم در بحث تئوریمان داریم؛ به طور مثال شاخه اختر فیزیک هست که در آن از فیزیک در مطالعه اشیا و پدیدههای اخترشناختی استفاده میکنند و تحول روند، تحول ستارهای، تولد و مرگ ستارهها را بررسی میکنند.
در بخش کیهانشناسی، تحول کیهان، انبساط کیهانی و هر مولفهای از کیهان و اینکه چه سرنوشتی در انتظار کیهان است مورد بررسی قرار میگیرد.
یکی از قدیمیترین شاخههای نجومی که اتفاقاً در کشور ما و در زمانهای قدیم که اندیشمندان اسلامی کار میکردند خیلی رونق داشته است، بخش نجوم کروی است. این بخش از نجوم بیشتر به هندسه کروی برمیگردد و از جمله کاربردهای آن میشود به پیشبینی اوقات شرعی، تقویم و مطالب مانند آن اشاره کرد.
به اندیشمندان و منجمان اسلامی اشاره کردید، فردی هست که الگوی خود قرار داده باشید یا منبع الهام شما محسوب شود؟
افراد زیادی هستند که از بین آنها ابوریحان بیرونی و هماستانی خودمان خیام الگوهای من بودهاند.
از نظر من خیام اعجوبهی آن دوران بوده است، چه رباعیاتی که از او بجا مانده و چه تقویم شمسی که او ابداع کرده؛ تقویمی که نظاممندترین تقویمی است که در تمام فرهنگها خلق شده است.
تقویم شمسی الگوی سادهای هم دارد: ۶ ماه ۳۱ روزه، ۵ ماه ۳۰ روزه، یه ماه ۲۹ روزه و گاهاً در سالهای کبیسه ۳۰ روزه میشود که در مقایسه با تقویم گریگوری یا همان تقویم میلادی که تعداد روزهای ماهها در آن خیلی پیچیدهتر است و الگوی مشخصی ندارد، بسیار دقیقتر و کاربردیتر است.
به عنوان یک نوجوان که علاقه خود را دنبال کرده است، شهر مشهد چقدر امکانات در مسیر رشته و فعالیت شما داشته است؟
به طور کلی تمرکز بر روی المپیاد در تهران نسبت به دیگر کلانشهرها بسیار بیشتر است که این اختلاف به واسطه تعداد افراد شرکتکننده در المپیاد ایجاد شده است.
اکنون مشهد در رقابت با تهران است و امکاناتی که داریم نسبت به بقیه شهرها بسیار پیشرفتهتر است؛ همچنین اساتیدی مطرح در زمینه المپیاد فعالیت میکنند که بسیار میتوانند به دانشآموزان کمک کنند.
اما از نظر من این نابرابریها مشکلی است که باید از سیستم المپیاد حذف شود و سیستمی جایگزین شود که برابری به صورت کامل در سراسر کشور برقرار شود.
از نظر شما چرا به برخی علوم در جامعه توجه کافی نمیشود؟ آیا معتقد هستید تمام علوم باید در بافت جامعه باشند و برای مردم کاربردی شوند؟
بعضاً برخی از علوم نظری ممکن است مستقیما به جامعه کمکی نکند و به همین دلیل هم بودجهای به آنها تخصیص داده نشود.
اما باید دقت شود که مسئله «پیشرفت علم» و «جابجایی مرزهای علم» به تنهایی به رشد جامعه کمک میکنند و نباید به دلیل ثمرات ناواضح آنها، از پیشرفت آنها حمایت کافی صورت نگیرد؛ به طور مثال در علم نجوم، ممکن است شاخه اختر فیزیک و بررسی ستارهها کمک مستقیمی به جامعه نکند، اما به صورت غیرمستقیم، برای انجام این فعالیت نیازمند تکنولوژیهای پیشرفتهای داریم که فراهم کردنشان، در نهایت باعث بالا رفتن سطح تکنولوژی کشور خواهد شد.
همانطور که میدانید اکنون در عصر هوشمصنوعی به سر میبریم و روز به روز پیشرفت و تحولها را در بسیاری از علوم میتوانیم ببینم؛ این تکنولوژی و سرعت پیشرفتش چه اثری بر رشته شما دارد؟
بله؛ این افزایش سرعت پیشرفت علم در تمام رشتهها خودش را نشان داده است.
در نجوم و فیزیک، ناشناختهها و اسرار بسیاری است که هنوز میشود روی آنها کار کرد؛ فرضیه و نظریههایی که هنوز کاملا اثبات نشدند و باید در جهات مختلف آزمایش شوند تا منطبق ترینشان پیدا شوند.
در رابطه با هوش مصنوعی هم حقیقتا سطح آگاهی من در این باره خیلی بالا نیست و بیشتر تمرکز من روی خود المپیاد و مطالب آن بودهاست؛ اما این موضوع توسط اساتید در علومهای مختلف مرتبط، بررسی میشود، اما همچنان جایگاه دقیق هوشمصنوعی و کارکردش که میتواند در آینده نیروی انسانی را کمتر کند یا تا چه اندازه محاسبات را راحتتر کند مشخص نشده است و اختلاف نظر در این باره زیاد است.
وقتی با چشم غیرمسلح به آسمان مینگریم انگار که تحولی رخ نمیدهد و این آسمان همان آسمان چندین سال پیشاست. شما این تحولات را چگونه میبینید؟ آسمان قابل پیشبینی است؟
آسمان قابل پیش بینی است، منتها برخی پدیدهها رخ میدهند که ممکن است با نظریات قبلی قابل توصیف نباشد که آن موقع نیاز به تغییر نظریهها است و دانشمندان سعی میکنند بهترین و فیزیکیترین نظریهی منطبق آن مسئله را ارائه بدهند؛ در ادامه هم با بررسی واقعیت و نظریهها انتخاب میکنند که کدام نظریه به واقعیت نزدیکتر است که آنرا انتخاب کنند.
درباره تحولات آسمان هم میتوان گفت این دید که تغییری در آسمان نمیبینیم درست است! که دلیل آن هماندازهنبودن مقیاس عمر ما با مقیاس عمر کیهان است؛ یعنی اگر فرض کنیم فردی ۸۰سالش است و از بدو تولد تا لحظه مرگش رصد انجام داده باشد، تغییری در آسمان نمیبیند؛ اما ما با مقایسه فریمهای ثبتشده مختلف از آسمان و مقایسه آنها با یکدیگر است که شاهد تحولات آسمان هستیم و حتی با محاسبات آینده این تحولات را هم پیشبینی میکنیم.
برای من یکی از جذابترین نکات تفکری مطالعاتم همین بوده است که ما انقدر کوچک هستیم که مانند ذره غباری پراکنده در هوا بهنظر میآییم و کیهان آنقدر عظیم و بینهایت است که ذهن انتزاعی ماهم قادر به درک آن نیست؛ اما این مطرح نبودنمان در کیهان نباید باعث شود فرصت زندگیای و کشف و بررسیای که به ما داده شده است را نادیده بگیریم.
درک معقوله ناچیز بودن انسان در مقابل کیهان، چه تاثیری روی شخصیت و نوع دید شما در این سن داشته است؟
اگر بخواهم دقیقتر دیدم را بیان کنم بهتر است نگاهی به روند تحولات تفکر بشر در مباحث نجومی بیندازیم؛ در اصلهای کیهانشناسی داشتهایم که زمین مرکز عالم است، اما در طی مطالعات بیشتر این اصل با وجود اعتقاد بسیاری بر مرکزیت ما، رد شد و به اصل «هیچکجا مرکز عالم نیست» رسیده است؛ از نظر من این دید را باید به صورت ضربالمثل هم در زندگی در مقابل غرور بیجا به کار برد که ما شخص خاصی نیستیم که بخواهیم دنیای اطرافمان حول ما بچرخد.
بشر با آنکه انقدر هیچ است، میتواند تاثیری هم روی کیهان بگذارد؟
در حقیقت فرصت ما به دلیل عمر محدودمان بسیار کم است، اما باید تلاش کرد تا به جایگاهمان در هستی دست پیدا کنیم.
این هیچ بودن در هستی، روی انگیزهی شما تاثیر منفی هم گذاشته است؟ چگونه انگیزهتان را حفظ کردهاید؟
انگیزه من از همان مسیر شناخت میآید؛ این تفکر که به دلیل عظیم بودن کیهان و ناچیزی ما، دست از تلاش و کشف برای آیندگانمان برداریم نادرست است و بهتر است قدم به قدم کارکرد کیهان را دریابیم.
آینده خودتان را چگونه میبینید؟
علاقه تحصیلی خودم فعلا رشته فیزیک است و میخواهم تحصیلاتم را در این مسیر ادامه بدهم، اما در کنار مسیر اصلی حتما به نجوم هم خواهم پرداخت.
خیلیها فکر میکنند موفقیت در تحصیل یعنی ۲۴ ساعته غرق کتاب بودن. آیا همینطور است؟ یا در کنار آن وقت برای سرگرمیها و علایق خودتان هم داشتهاید؟
خیر تصور درستی نیست؛ ساعت مطالعه من روزی ۶ تا ۱۲ ساعت متغیر بودهاست.
در کنار درس خواندن به عنوان سرگرمی، مطالعه غیر درسی و رمان، موسیقی، فیلم و بازیهای مختلف به صورت کنترل شده بوده است.
ارتباط شما با فضای مجازی چگونه بوده است؟
من به فضای مجازی علاقه نداشتهام و فقط در حد نیاز و برای ارتباط با دوستان از آن استفاده میکنم.
موسیقی و نجوم در کنار هم برای شما چه رقم زده است؟
کنار هم بودن این دو فضا کمک بیشتری به من کرده است؛ اینکه فقط در پی محاسبات نبودهام و در کنار آن به موسیقی هم پرداختم، ذهنم را بازتر کرده است.
نقش خانواده در مسیر المپیاد را چگونه توصیف میکنید؟
علاقهمندی من با حمایت خانوادهام شروع شد و بودن آنها باعث شد بتوانم مسیر را ادامه بدهم.
در کل در مسیر المپیاد خانوادهها نقش بسیار موثری در موفقیت نوجوانها دارند است، چون موازی بودن المپیاد و تحصیلات مدرسه و امتحانات پایانی، مطالعه برای المپیاد را پر ریسکتر میکند و این خانواده با دلگرمیهای خود میتوانند این نگرانی را در فرزندانشان به حداقل برسانند تا دلزده نشوند.
به نظر شما نوجوانهایی که خانواده علمی و فرهیخته ندارند و جایگاهشان از جهتهایی سختتر است، میتوانند برای المپیاد تلاش کنند و علاقهشان را دنبالکنند؟
از نظر من هیچ فردی نباید علاقهاش را کنار بگذارد؛ من سختی مسیر بخصوص در شرایطی که حمایتی هم نباشد را کاملا قبول دارم، اما دنبال کردن علاقه، سختی مسیر را کمتر به چشم میآورد و پشتکاری که ایجاد میکند به نوجوان کمک میکند تجربهای دلچسب در یک رقابت تنگاتنگ را داشته باشد.
با برداشتی که از مکالمهمان داشتهام، در کل المپیاد برای شما حکم یک پله ساده برای دریافت امتیازات انتهای مسیر را نداشته و بیشتر پیشبرد علاقه بوده است. جایزهی آن چه مقدار روی این پیشرفت تاثیر داشته است؟
درست است؛ جایزه و مدالهای کشوری انتهای این مسیر باعث انگیزه میشود تا تلاش بیشتر شود، اما نکته اصلی برایم هیچوقت این نبوده است.
صحبتی با مسئولین و مدیران دارید؟
بله؛ از مدیران مدارس و مسئولین آموزش و پرورش شهرهای مختلف در خواست دارم که سعی کنند نوجوانهای مشتاق و علاقهمند در مسیر المپیاد را شناسایی و حمایت کنند.
بخصوص در شهرهای کوچکتر که و بقیه مدارس مشهد این حمایت بسیار پایین است که خواهشمندم به آن رسیدگی شود.
و یک سوال کلیشهای: در ایران میمانید یا قصد رفتن دارید؟
از آینده خبری ندارم؛ نمیتوانم مشخص کنم که این اتفاق میافتاد یا خیر. اما تلاش خود من برای کمک به فضای جامعه و پیشرفت کشور خودمان است که ممکن است در قالب کسب علم بیشتر در باقی کشورها بتوانم به این دستاورد برسم.